یا حسین فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی را به همه عاشقان اباعبدالله حسین (ع) تسلیت عرض می نمایم سه شنبه 13 / 9 / 1390برچسب:, :: :: نويسنده : پریسا
یاد خدا در كربلاذکر و یاد خدا، در همه مراتب و مراحلش، امری پسندیده و مورد تاکید اسلام است. در آیات قرآن توصیه به یاد فراوان خدا شده است. (اذکروا اللهَ ذِکراً کَثیراَ). (1) یاد، که یک مرتبهی بلند عرفانی است، آن است که انسان پیوسته خدا را در یاد داشته باشد و او را حاضر و ناظر بر خویش ببیند و در تنهاترین حالات هم او را از یاد نبرد و در شداید و مصیبتها و برخورداریها و نعمتها، ربوبیت و ولایت الهی را فراموش نکند. زنده بودن چراغ «یاد خدا» در دل، هم سبب پیشگیری از گناه میشود، هم مقاومت انسان را در سختیها و گرفتاریها میافزاید و هم انسان به سرمستی و غرور نمیافتد و هم زمینهساز ارتقاء روحی و تصفیه اخلاق از رذایل و خالی شدن خانه دل از غبار است. ذکر، هم مرحله قلبی دارد، هم مرتبه زبانی. ذکر کامل آن است که هم زبان انسان به نام و صفات خدا گویا باشد و حمد و تسبیح بگوید و نام آن محبوب برین را پیوسته بر زبان آورد، هم همراه «ذکر لسانی»، قلبش متوجه ذات خداوند باشد و او را از یاد نبرد و خدا را تکیهگاه و پناهگاه و نیروبخش و بینا و شنوای کارها و حرفهایش بداند. این که نماز در قرآن به عنوان «ذکر خدا» مطرح است، چون هم مشتمل بر حمد و شکر و تسبیح الهی است، هم در بردارنده توجه قلبی به معبود. عاشورا، مظهری روشن از «یاد خدا» است که در گفتار و رفتار و حالات امام حسین علیهالسلام و یاران او دیده میشود. این خصلت دستپروردگان مکتب قرآن است که هرگز خدا را در هیچ حالی از یاد نمیبرند. سیدالشهداء علیهالسلام در بحرانیترین حالات و پیشامدها، با یاد خدا آرامش مییابد و این اطمینان قلبی را به یاران و خانوادهاش نیز منتقل میکند. خطبههایش با نام و یاد خدا است، داغ شهیدان و شهادت بستگان، زمینه ذکر خدا میشود. به نمونههایی از سیره او در عرصه کربلا توجه کنید: وقتی برای اصحابش خطبه میخواند، آغاز خطبه با ثنا و حمد خدا است: «اُثنی عَلَی اللهِ اَحسَنَ الثَّناء وَ اَحمَدُهُ عَلَی السَّراءِ والضّراءِ» (2)؛ خدا را به نیکوترین ستایش، میستایم و او را در حالت سرور و غم و راحتی سپاس میگویم. در صبح عاشورا، وقتی سپاه دشمن به سوی او میآید، میفرماید: «اللهمَّ اَنتَ ثِقَتی فی کُلِّ کَربٍ» (3) ؛ خدایا در هر گرفتاری، تو تکیهگاه منی. امام و یاران پاکباز او، شب عاشورا را که مهلت گرفتند، تا صبح به نماز و قرآن و ذکر خدا پرداختند. امام در روز عاشورا، در اوج سختیهای توانسوز و مدهوشساز، یک لحظه از یاد خدا غافل نبود و گویا خویش را در معرض نگاه پر مهر خدای خود میدید و پیوسته نام آن محبوب را بر زبان میراند و قطره وجودش را به دریای الهی متصل میساخت. این که گفتهاند روز عاشورا امام حسین علیهالسلام پیوسته و مداوم، خدا را یاد میکرد و زیاد میگفت: «لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم» (4)، شاهد این ارتباط قلبی دوستدار با دوست است. حتی برای تحملپذیر کردن سختترین مصیبتها هم، از اهرم ذکر خدا بهره میگرفت. وقتی کودک شیرخوارش را روی دستانش به تیر زدند و شهید کردند، فرمود: آن چه تحمل این مصیبت و درد را آسان و همواره میسازد، این است که جلوی چشم خداوند است و او میبیند و شاهد است «هَوَّن عَلَیَّ ما نَزَل بی اَنَّهُ بِعَینِ اللهِ.» (5) مناجاتهای عاشقانه امام حسین علیهالسلام با معبودش در آخرین لحظات حیات نیز، تداوم همین حالات روحانی و عرفانی را میرساند. به تعبیرهای مختلف، نجواهای گوناگونی از آن حضرت در واپسیندم نقل کردهاند، ولی قدر مشترک آنها این است که وقتی از زنده ماندن مایوس شد و یارانش همه به شهادت رسیدند و خود در قتلگاه بر زمین افتاد، خدا را میستود و یاد میکرد و مراتب تسلیم و رضای خویش را ابراز مینمود و خدا را به عظمت یاد میکرد «اللهمَ مُتعالی المَکان، عَظیمُ الجَبروتِ... .»(6) آمیختن حماسه و عرفان و جهاد و یاد خدا، از درسهای عاشورا است. دستپروردگان امام عاشورا نیز چنین بودند. یک نمونه، مسلم بن عقیل بود. وقتی دستگیر شد و او را برای کشتن به بالای دارالاماره میبردند، زبانش به ذکر حق گویا بود و دلش به یاد معبود، و میگفت: «الحمدُللهِ عَلی کُلِّ حالٍ» و پیوسته «الله اکبر» میگفت و از خدا مغفرت میطلبید و بر فرشتگان و فرستادگان الهی، صلوات و درود میفرستاد. (7) پیش از او نیز وقتی «هانی» را به جرم پناه دادن به مسلم و همکاری با او بر ضد خلیفه دستگیر کردند، پیش از شهادت، باز یاد خدا در زبان و دلش بود و میگفت: «بازگشت به سوی خداست، پروردگارا به سوی رحمت و رضوان تو پر میگشایم!» (8) «استرجاع»، یکی از شاخصههای ذکر است، یعنی در برخورد با حوادث تلخ و مصائب، انسان خود را از خدا و برای خدا و به سوی خدا بداند و با گفتن «انا لله و انا الیه راجعون»، این خط سیر «از اویی و به سوی اویی» را اعلام دارد. به تعبیر قرآن، این ازاوصاف صابران است که درمواجهه با مصیبت و حادثه ناگوار،چنین میگویند. (9) سیدالشهدا علیهالسلام در مسیر کربلا، وقتی خبر شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه را در کوفه شنید، چنین گفت: «انا لله و انا الیه راجعون، رحمة الله علیهما.» (10) جز این بار، بارهای دیگر هم آن حضرت در طول راه استرجاع نمود. از سوی دیگر غفلت از یاد پروردگار و «خدا فراموشی» عامل مهمی در کشیده شدن به گناهان و مفاسد و ظلم است. امام حسین علیهالسلام درباره سپاه کوفه که به کشتن او کمر بسته بودند، روی این نکته تاکید فرموده که شیطان بر آنان چیره شده و خدا را از یادشان برده است: «لقدِ استَحوَذَ عَلَیکُمُ الشَیطانُ فَانساکُم ذِکرَ اللهِ العَظیم» (11) و این اقتباس از قرآن کریم است که خداوند، از ویژگیهای حزب شیطان، «خدا فراموشی» را برمیشمارد که زمینه سپردن زمام طاعت به دست شیطان میشود. (12) اینگونه است که «یاد خدا»، هم سازنده اخلاق و تعالی بخش روح و جان است، هم سدّی در برابر رخنه شیطان به قلعه دل و سلطه هوای نفس بر اراده و نیت و عمل انسان.
پینوشتها: 1- احزاب، آیه 41؛ جمعه، آیه 10. 2- موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 395. 3- همان، ص 414. 4- همان، ص 485. 5- موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 477. 6- همان، ص 519- 510. 7- وقعة الطف، ص 139. 8- الی الله المعاد، اللهم الی رحمتک و رضوانک (وقعة الطف، ص 142). 9- و بشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا لله و انا الیه راجعون (بقره / آیه 155). 10- ارشاد، شیخ مفید، ص 74. 11- موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 416. 12- استحوذ علیهم الشیطان فانساهم ذکرالله اولئک حزب الشیطان (مجادله، آیه 19). منبع: پیامهای عاشورا، جواد محدثی . سه شنبه 13 / 9 / 1390برچسب:, :: :: نويسنده : پریسا
مقام رضا و تسلیم در كربلااز مراحل بالای عرفان و توحید، «رضا» است. «رضا» هم نشان دهنده اوج محبت و دلدادگی به خداوند است و هم نشانه اخلاص کمال و نداشتن هیچ انگیزهای جز پسند و خواست مولی. اهلبیت علیهمالسلام در مقابل خواست خدا و تقدیر او کاملا راضی بودند و این را برای خود، کمال میدانستند و با پشتوانه «رضا»، هر مشکل و بلا و مصیبتی را صبورانه و عاشقانه تحمل میکردند. در مسائل اجتماعی نیز هرگز پسند و رضایت مردم را بر رضای الهی ترجیح نمیدادند و آنچه تکلیف بود عمل میکردند، مهم رضای الهی بود، هر چند به خشم مردم میانجامید. این نکته در تعالیم قرآن و احادیث بسیار مطرح است. امام حسین علیهالسلام که برای رضای الهی قدم در این راه گذاشته بود، روحیه کوفیان را چنین ترسیم میکرد که آنان خواستههای دل خویش را بر رضای الهی ترجیح دادهاند: «لا اَفلَحَ قَومٌ آثَروا مَرضاةَ انفُسِهم عَلی مَرضاةِ الخالق.» (1) امام سجاد علیهالسلام نیز در انتقاد از خطیبی که در کاخ یزید و نزد اسرای اهلبیت، از یزید ستایش میکرد و از دودمان علی علیهالسلام به زشتی یاد میکرد، بر سر او فریاد کشید که: وای بر تو، رضای مردم را به قیمت خشم خدا خریدهای!؟ «اِشتریتَ مَرضاة المخلوقِ بِسَخَطِ الخالق.» (2) اما آنچه که در این بحث و بخش مورد نظر است، همان بعد متعالی عرفانی «رضا» است که ملاک عمل موحدان راستین است و عاشورا جلوهای از این فضیلت به شمار میرود. یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد نمونههای دیگری از مقام «رضا» را در کربلا با هم مرور میکنیم: در مسیر راه کوفه، ابا عبدالله علیهالسلام پس از برخورد با فرزدق و آگاهی از اوضاع کوفه، فرمود: همواره کار دست خدا بوده و هست. اگر قضای الهی بر چیزی نازل شود که دوست داریم و میپسندیم، خدا را بر نعمتهایش سپاس میگوییم و اگر فضای الهی میان ما و امیدمان فاصله انداخت، باز هم از کسی که نیتش حق و شیوهاش تقوا باشد دور نیست (که آن را بپسندد). (3) شعار «رِضا اللهِ رضانا اهلَ البیت» از کلمات نورانی امام و خاندان او در این سفر بود. این کلام را هم هنگام خروج از مکه به سمت کربلا در ضمن خطبهای بیان فرمود، (4) هم واپسین کلماتی بود که در قتلگاه از حنجر خونین آن امام شنیده شد که «الهی رِضیً بِقَضائک.» خواهر خویش را نیز به تسلیم و رضا دعوت میکرد «اِرضی بِقَضاءِ الله» تا پس از شهادتش بیتابی و نارضایی از خود نشان ندهد. وقتی هم که میخواست از مدینه خارج شود، هنگام وداع با قبر رسول خدا از خداوند طلب کرد که آنچه که رضای تو است، برایم انتخاب کن: اسئلکَ ... ما اختَرتَ مِن اَمری هذا ما هُوَ لَکَ رِضیً.» (5) این روحیه معنوی در سایر عاشوراییان هم بود. حضرت مسلم بن عقیل در کوفه وقتی گرفتار شد، باز دم از رضای الهی میزد و به داوری خدا راضی بود و در هر حال، خدا را حمد میگفت. (6) سیدالشهدا علیهالسلام وقتی به کربلا میرفت، به سرانجام و سرنوشت ماجرا راضی بود، هر چه را که خدا مقدر کرده باشد برای خود «خیر» میدید و میفرمود: چه کشته شویم، چه پیروز گردیم، آنچه را خدا بر ایمان مقدر کرده باشد، آن را خیر میبینیم.» (7) رضای عبد از خدا و رضای خدا از عبد، اوج این کمال است؛ پسند دو جانبه و رضای از هر دو سو. در متون زیارتنامه هم به این مقام و مرتبه شهدای کربلا اشاره و ارج نهاده شده است. در زیارتنامه حضرت مسلم است: شهادت میدهم که تو اقامه نماز و زکات کردی و جهاد کرده به شهادت رسیدی در حالی که خداوندت از تو راضی بود «لَقَیتَ اللهَ عز و جلَ و هُو عَنکَ راضٍ.» (8) در زیارتنامه هانی میخوانیم که جان خویش را در راه رضای الهی فدا کردی (بَذَلتَ نَفسَکَ فی ذاتِ اللهِ و مَرضاتِهِ.) (9) در همین متن، به رضایت خدا از او هم اشاره شده است. این که یک انسان به مقامی برسد که خشم و رضای او خشم و رضای خدا باشد، مقام والاتری است. سیدالشهدا علیهالسلام، با این وصف در زیارت مطرح شده است: «یا مَن رِضاهُ مِن رِضی الرّحمانِ و سَخَطُه مِن سَخَطِ الرّحمان.» (10) خاندان امام نیز چنین بودند و پیشامدهای ناگوار کربلا را به حساب خدا گذاشته به امید اجر او، آنها را تحمل میکردند و همه را «زیبا» میدیدند. این کلام حضرت زینب علیهاالسلام است که وقتی در مجلس ابن زیاد در کوفه، والی مغرور با طعنه خطاب به آن بانوی قهرمان گفت: کار خدا را با برادر و خاندانت چگونه دیدی؟ زینب کبری علیهاالسلام پاسخ داد: جز زیبا چیزی ندیدم؛ «ما رایتُ الاّ جَمیلا» (11) و این سخن به شدت والی کوفه را عصبانی ساخت. کار برای رضای خدا و داشتن مرتبه «رضا»، سرمایه عظیمی است که هم وجدان انسانها را همواره آرام و خرسند میسازد، هم امیدآفرین و حرکتزا است و هم ایجاد انگیزه قوی میکند. ملت ایران در سالهای انقلاب و جنگ، به خاطر رضای الهی به میدان رفتند و از شهادت استقبال کردند. بستگان و خانوادههای شهدا و جانبازان هم با روحیه رضامندی، تحمل مشکلات کردند. امام خمینی (قدسسره) فرمود: کسی که دنبال حق میرود و برای رضای خدا کار میکند، نباید به فکر این باشد که به او چه گفتهاند، یا چه میگویند؛ باید خدا را در نظر بگیرد و برای خدا کار کند، هر کس هر چی میخواهد بگوید. (12) در زمینه افزایش قدرت روحی برای تحمل سختیها و شهادتها هم فرمود: ملتی که برای رضای حق تعالی انقلاب کرد و برای ارزشهای معنوی و انسانی به پا خاسته است، چه باک دارد از شهادت عزیزان و آسیب دیدن نور چشمان و تحمل سختیها؟ (13)
پینوشتها: 1- مقتل الحسین، خوارزمی، ج 1، ص 239 (در بحارالانوار، بجای «انفسهم» کلمه «المخلوق» است: ج 44، ص 383). 2- بحارالانوار، ج 45، ص 137. 3- موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 226. 4- موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 328. 5- همان، ص 287. 6- وقعة الطف، ص 139. 7- انی لارجو ان یکون خیرا ما اراد الله بنا، قتلنا ام ظفرنا (اعیان الشیعه، ج 1، ص 597). 8- مفاتیحالجنان، زیارت حضرت مسلم، ص 402. 9- همان، ص 403. 10- همان، زیارت مطلقه امام حسین علیهالسلام، ص 4260 (زیارت ششم). 11- بحارالانوار، ج 45، ص 116. 12- صحیفه نور، ج 19، ص 142. 13- همان، ص 276. منبع: پیامهای عاشورا، جواد محدثی .
سه شنبه 13 / 9 / 1390برچسب:, :: :: نويسنده : پریسا
فوز و رستگاری در كربلاانسان وقتی تلاشهایش در زندگی، او را به «هدف خلقت» برساند، «فائز» و رستگار است. فوز در فرهنگ دینی آن است که انسان با بهرهگیری از نعمتهای خدا و عمر خویش بتواند سعادت جاودانه را که کامیابی آخرت و بهشت است به دست آورد. فوز عظیم و رستگاری کامل، رسیدن به کامروایی اخروی است. به تعبیر حضرت علی علیهالسلام: «الاخرة فوز السعداء» (1) خود آن حضرت وقتی در سپیدهدم نوزدهم رمضان ضربت خورد، فرمود: «فزتُ و رب الکعبة»، چرا که برای اولیای الهی، شهادت برترین رستگاری و کامیابی است. امام حسین علیه السلام در حرکت عاشورایی خویش، فوز و سعادت ابدی خود و یارانش را میدید، از این رو مشتاقانه به سوی این هدف میشتافت. در راه کوفه، وقتی طرماح با آن حضرت ملاقات و ایشان را از رفتن به کوفه پر آشوب منع کرد، امام فرمود: ما با آنان قول و قراری داریم که دوست ندارم خلف وعده کنم. اگر خداوند شر و فتنه را از ما دفع کرد، که لطف دیرینه اوست و اگر هم آن پیش آید که گریزی از آن نیست، آن هم فوز و شهادت است: «... و اِن یَکُن ما لابُدَّ مِنهُ فَفَوزٌ و شهادةٌ اِن شاءالله.» (2) در سخن دیگری که از آن حضرت نقل شده است، در شب عاشورا خطاب به همراهان گوشههایی از فرهنگ حیات و فلسفه مرگ و زندگی و سعادت اخروی را بیان فرمود، سپس افزود: بدانید که تلخ و شیرین دنیا همهاش خواب و خیال است، بیداری و هشیاری در آخرت است. فائز و رستگار کسی است که در آخرت به سعادت برسد و بدبخت کسی است که به شقاوت آخرت گرفتار آید: «... و الفائز مَن فازَ فیها و الشَّقیُّ مَن شَقی فیها.» (3) سخن معروف امام حسین علیهالسلام: فاِنّی لا اَری المَوتَ اِلاّ سَعادَةً (4) نیز گویای بینش امام در مورد مفهوم و ماهیت سعادت و رستگاری است که امام آن را در سایه شهادت در راه خدا میداند. این باور حقیقت، به اهل ایمان شوق به آخرت و بهشت میبخشد و وابستگیهاشان را به دنیا میکاهد و سبکبال و شهادتطلب میشوند و به راحتی جان فدای مکتب و قرآن و ولی خدا میکنند و شایستهترین چهرههایی که عنوان «فائزین» را به خود اختصاص دادهاند شهدای کربلایند. امام حسین علیهالسلام وقتی به بالین حُر رسید، ضمن ستایشهایی که از او کرد، اشعاری در ستایش از ایثار و مواسات و صبر او خواند، از جمله این بیت که: لقد فازوا الذی نصروا حسینا و فازوا بالهدایة و الصلاح (5) آنان که حسین را یاری کردند، رستگار شدند و به هدایت و صلاح، راه یافتند. در زیارتنامههای شهدای کربلا و اباعبدالله الحسین علیهالسلام، به این تعبیر بسیار برمیخوریم که آنان را کامیاب و اهل فوز میشماریم و نیز آرزوی این که کاش ما هم در کربلا در رکاب آنان بودیم و میجنگیدیم و با شهادت، به فوز ابدی میرسیدیم. از جمله به این چند نمونه دقت شود: خدایا شهادت میدهم که حسین بن علی به کرامت تو نائل و فائز شده است، او را با شهادت، گرامی داشتهای و به او سعادت بخشیدهای. (6) و خطاب به شهدای کربلا میگوییم: «فُزتُم و الله فَوزاً عَظیماً، یا لَیتَنی کنتَ معکُم فَاَفُوز فَوزاً عظیما.» «اشهدُ انکُم الشُهداءُ و السُّعداءُ و اَنّکمُ الفائِزونَ فی دَرجاتِ العُلی.»(7) زائر شهدای کربلا که آن به خون خفتگان را شهید و سعید و فائز میشمارد، این بینش را به زندگی خود هم سرایت میدهد و دیدگاهش نسبت به سعادت، فراتر از کامیابیهای دینوی میشود. این برداشت عمیقتر از زندگی و اندیشیدن به «فوز»، درسی است که عاشورا به همه میدهد: رستگاری، در سایه جهاد و شهادت و جان دادن در راه مکتب و ولایت. پینوشتها: 1- غرر الحکم. 2- موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 364. 3- بحارالانوار، ج 11، ص 150. 4- موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 440. برخی این اشعار را به امام سجاد علیهالسلام نسبت دادهاند. 5- موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 440. برخی این اشعار را به امام سجاد علیهالسلام نسبت دادهاند. 6- مفاتیح الجنان، زیارت اربعین، ص 468. 7- مقاتیح الجنان، زیارت شهدا، ص 440. در زیارتنامههای دیگر نیز مانند زیارات روز عرفه، زیارت مطللقه امام حسین و... دیده میشود. منبع: پیامهای عاشورا، جواد محدثی . سه شنبه 13 / 9 / 1390برچسب:, :: :: نويسنده : پریسا
عشق به خدا گذشتن از پوسته دین و رسیدن به لبّ و لبابِ مکتب انبیا، در گرو معرفت والاتر و جان پاکتر و عشق برتر به «هستی آفرین» است. در مکتب وحی، آنچه بیشترین و بالاترین جایگاه ارزشی را دارد، «عشق به خدا» است. این محبت، از معرفت سرچشمه میگیرد و آن که خدا را شناخت، در او فانی میشود و محبت آن محبوب ازلی و ابدی، سلطان اقلیم وجودش میشود و اوست که فرمان میراند و عبد، عاشقانه و مشتاقانه اطاعت و امتثال میکند. بعد عرفانی دین، دلدادگی ویژهای است که میان بنده و خالق پدید میآید و نتیجه آن، «صبر»، «رضا»، «تسلیم»، «شوق»، «اخلاص»، «یقین»، «اطمینان نفس»، «قرب به حق»، و اینگونه جلوههای مقدس است. در سایه این تجلی الهی است که بنده، «خود» را نمیبیند و جز «او» را نمیشناسد و جز «پسند» او را نمیجوید. عاشورا، به جز بعد حماسی و ظلمستیزی و قیام برای اقامه عدل و قسط، بعد عرفانی دارد و متعالیترین درسهای عرفان ناب را میآموزد و جز در کربلا - و صحنههای الهام گرفته از عاشورا - کجا میتوان تلفیق حماسه و عرفان را یافت؟ برخی از مولفان و مقتل نویسان هم که به حادثه عاشورا پرداختهاند، یا شاعرانی که عاشورا را به نظم کشیدهاند (همچون عمان سامانی در گنجینة الاسرار) از بعد عرفانی به این حماسه نگریستهاند. پیام عرفانی عاشورا، راه و رسم سلوک خداپسندانه و منطبق با «خط پیامبران و امامان» را بیان میکند و خط بطلانی بر عرفان صوفی منشانه و دور بودن از صحنه حق و باطل و عمل به تکلیف اجتماعی است. از والاترین و زلالترین حالات جان آدمی، عشق به کمال مطلق و معبود حقیقی، خدای متعال است. پیشوایان الهی این عشق را در بالاترین درجهاش داشتند. نحوه حیات و شهادتشان نیز گویای آن است. صاحبان چنین عشقهایی، برای خود، تعیّنی نمیبینند و پیوسته در انتظار لحظه رهایی از قفس تن و زندان خاک و پیوستن به خداوندند. چنین عشقی «فنای فی الله» را هم در پی دارد و این فنا و جذبه، سبب میشود که جز ذات احدی و جز رضای خالق، چیزی را به حساب نیاورد و از هر چه که مانع این وصال گردد، بگذرد. گذشتن از همه چیز برای خدا، یکی از جلوههای همین عشق عرفانی به خدا است. فدا کردن جسم برای تعالی جان، جلوه دیگر آن است. اگر از آن حضرت، این شعر نقل شده است که: تَرَکتُ الخَلقَ طُرّاً فی هَواکا وَ اَیتَمتُ العِیالَ لِکَی اَراکا در همین معنا است. مقام سِلم و رضا نیز ثمره همین عشق و مجذوبیت نسبت به آن یگانه محبوب است. برافروختهتر شدن چهره امام حسین علیهالسلام هر چه که به لحظه شهادت نزدیک میشد، نشانه دیگری از این عشق برین است. یاران آن حضرت نیز شوق دیدار خدا و جنت را در دل داشتند که آنگونه بیصبرانه چشم به راه عروس شهادت بودند. یکی از شاعران بلند پایه، که به حادثه عاشورای حسینی از زاویه عرفانی و عشق به خدا نگاه کرده است، «عمان سامانی» است. دیوان «گنجینةالاسرار» او با همین تحلیل به حماسه حسینی نظر دارد. عمان، حسین بن علی علیهماالسلام را سرمست از شراب شوق و عشق الهی میبیند و پیاپی جام محبت و بلای بیشتری میخواهد. او را موجی برخاسته از دریا میداند که محو حقیقت خدا است و میخواهد به همان دریا بپیوندد و در این راه، از هر چه جز «او»ست دست میشوید و «خود» را قربانی میکند و در دیدار با علی اکبر که عازم میدان است، بر این «تعیّن والا» هم غلبه میکند و حال که هیچ پردهای از تعیّن و سدّ راهی جز او باقی نمانده است، اجتهادی بیش از اندازه دارد «کَاَنَّ یکی را نیز بردارد ز پیش» و بی حجاب، با خدا رو به رو گردد امام در جدال عقل و عشق، سپاه عشق را غالب میسازد و در وداع آخرین با خواهرش زینب، وقتی با آن «زن مردآفرین روزگار» مواجه میشود، از او میخواهد که حجاب وصل نشود: همچو جان خود در آغوشش کشید این سخن آهسته در گوشش کشید: کای عنانگیر من، آیا زینبی؟ یا که آه دردمندان شبی؟ پیش پای شوق، زنجیری مکن راه عشق است این، عنانگیری مکن (1) سراسر عاشورا و صحنههای رزم فرزندان و یاران، جلوهای از این جذبه معنوی و عشق برین است و شهادت یاران و عزیزان، هر کدام «هدیه»ای به درگاه دوست است، تا رضای او تامین شود و به بزم قرب، بار دهد. این مشرب عرفانی و عشق به خدا در جبهههای دفاع مقدس در ایران نیز تجلی داشت و رزمندگان عارف و صاحبدل، ره صد ساله را یک شبه میرفتند و به تعبیر حضرت امام خمینی (قدس سره) که شهادت را در ذائقه اولیای الهی شیرینتر از عسل میدانست و معتقد بود که از این شراب طهور معرفت و عشق، «جوانان در جبههها جرعهای از آن را نوشیده و به وجد آمدهاند» (2) و شهدا را سبکبالان عاشق شهادت میدانست که «بر توسن شرف و عزت به معراج خون تاختهاند و در پیشگاه عظمت حق و مقام جمع الجمع، به شهود و حضور رسیدهاند.» (3) و مورد توصیفناپذیری جذبههای روحانی بسیجیان عاشق شهادت با قلم و بیان میفرمود: لکن آن بعد الهی عرفانی و آن جلوه معنوی ربّانی که جانها را به سوی خود پرواز میدهد و آن قلبهای ذوب شده در تجلیات الهی را با چه قلم و چه هنر و بیانی میتوان ترسیم کرد؟ (4) پینوشتها: 1- گنجینة الاسرار، عمان سامانی، ص 62، چاپ دوم، نشاط اصفهانی، 1372. 2- صحیفه نور، ج 21، ص 203. 3- همان، ج 20، ص 59. 4- همان، ج 18، ص 230. منبع: پیامهای عاشورا، جواد محدثی . دو شنبه 12 / 9 / 1390برچسب:, :: :: نويسنده : پریسا
بلا و ابتلابلا، رنج و سختی و گرفتاریهایی است که در زندگی و در راه عقیده برای انسان پیش میآید. ابتلا، گرفتار شدن به این محنتها و رنجها است و ثمره آن نوعی آزمایش خلوص و پاک شدن از نیتهای ناسالم و انگیزههای غیرالهی است. غیر از مفهوم درد و رنج و گرفتاری، که باید از آن به خدا پناه برد و از خدا عاقبت طلیبد، و غیر از معنای آزمون و امتحان، که برای تشخیص میزان اطاعت و تبعیت و ایمان افراد است، مفهوم عمیقتر و عرفانیتری هم دارد و آن عبارت است از دوست داشتن رنج و سختی در راه رضای دوست و تحمل عاشقانه محنتها و شداید، برای دست یافتن به قرب الهی. اینگونه بلا، از سوی خداوند، لطفی به بندگانش محسوب میشود و تحمل آن نشانه عشق و صدق ایمان عبد نسبت به خدا است و به مفهوم «رضا» و «تسلیم» از بعد عرفانی نزدیک است. اگر با دیگرانش بود میلی چرا جام مرا بشکست لیلی در روایات بسیاری، بلا برای دوستان خدا مطرح شده است و از این دید، هر که به خدا نزدیکتر باشد، محنت و بلای بیشتری هم خواهد چشید: هر که در این بزم مقربتر است جام بلا بیشترش میدهند برای برخی که کم ظرفیت و ناخالصاند، بلا و گرفتاری در راه ایمان، آفت است و آنان را از راه حق بیرون میبرد. اینان کسانیاند که حتی دینداریشان با انگیزههای دنیایی و مادی است. امام حسین علیهالسلام در اشاره به چنین کسانی میفرماید: «الناسُ عَبیدُ الدُنیا و الدّین لَعِقٌ عَلی اَلسِنَتِهِم یَحُوطُونَهُ مادَرَّت مَعایِشُهُم فَاِذا مُحِّصُوا بِالبَلاءِ قَلَّ الدَّیانُونَ» (1)؛ مردم بنده دنیایند و دین بر زبانشان میچرخد و تا وقتی زندگیهاشان بر محور دین بگردد، در پی آنند، اما وقتی به وسیله «بلا» آزموده شوند، دینداران اندک میشوند. اما عارفان با ایمان، نه تنها از بلا نمیگریزند، بلکه آن را نشانه لطف الهی و سبب پاکی روح و جان و تصفیه عملها میدانند و به خاطر فضیلت و پاداش آن، به استقبالش میروند. (2) امام صادق علیهالسلام میفرماید: «اِنَّ اللهِ اِذا اَحَبَّ عَبداً غَتَّهُ بِالبَلاءِ» (3)؛ خداوند هر گاه بندهای را دوست بدارد، او را غرق در بلا میکند. در احادیث، اینگونه بلاها، هدیهای از سوی خدا یا ارتقاء درجه نزد پروردگار محسوب شده و شدت ابتلا به تناسب قوت ایمان بیان شده است و از این رو است كه خدای متعال، حضرت علی علیهالسلام را به بلاها و رنجهایی ویژه مبتلا ساخت که هیچ یک از اولیای خودش را به آن مبتلا نکرده بود. (4) و صبر بر بلا نیز اجر شهید دارد. (5) از این دیدگاه است که سیدالشهداء علیهالسلام در روز عاشورا در مناجاتی که در آخرین لحظات حیات با خدا دارد، پروردگار را هم به نعمتهای سرشارش میستاید، هم به بلای نیکویش: «سابِغُ النِعمَةِ حَسَنُ البَلاءِ.»( 6) همچنین روز عاشورا، هنگام آخرین وداع با اهلبیت خویش، ضمن آن که آنان را آماده تحمل بلا و رنج میسازد (اِستَعِدُّوا لِلبَلاءِ)، فرجام خوشی برایشان بازگو میکند و میفرماید: خداوند، دشمنانتان را با انواع بلاها عذاب میکند، ولی به شما در مقابل این بلا و به عوض آن، انواع نعمتها و کرامتها میبخشد؛ پس شِکوه نکنید و چیزی بر زبان نیاورید که ارزش شما را بکاهد «و یَعوِّضُکُم عَن هذهِ البَلیَّةِ اَنواعَ النِّعمِ و الکَرامَةِ فَلا تَشکُوا و لا تَقُولوا بِاَلسِنَتِکُم ما یَنقُصُ قَدرَ کُم.» (7) صاحبان همتهای بلند و عشقهای پاک به مبدا و معاد، از بلای الهی با روی خوش استقبال میکنند و این گرفتاری را به حساب خدا میگذارند و از او انتظار پاداش دارند.
پینوشتها: 1- تحف العقول، ص 245. 2- در بحارالانوار، ج 67، ص 196 «باب شدت ابتلای مومن و علت آن و فضیلت بلاء» دیده شود. 3- سفینة البحار، ج 1 (چاپ جدید)، ص 392. 4- همان، ص 395، به نقل از امالی شیخ طوسی. 5- بحارالانوار، ج 49، ص 51. 6- مقتل الحسین، مقرم، ص 357. 7- موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 491. منبع: پیامهای عاشورا، جواد محدثی .
دو شنبه 12 / 9 / 1390برچسب:, :: :: نويسنده : پریسا
نقش اخلاص در كربلاگوهر کمیاب و گرانبهای «اخلاص»، پیام دیگری از عاشورا است. اخلاص در نیت، اخلاص در عمل و مشارکت در نهضت امام حسین علیهالسلام، اخلاص در جنگیدن در صحنه کربلا، اخلاص در محبت و دوستی و رفتن به زیارت شهدای کربلا، اخلاص در عزاداری، گریستن، مداحی کردن، مجلس گرفتن و ... همه از جلوههای قابل بحث است. آنچه مهمترین عامل ماندگاری نهضت عاشورا در طول قرون و اعصار است، جوهره اخلاص در نهضت عاشوراست. خداوند، وعده فرموده که عمل مخلصان و تلاش مخلصانه را تباه نکند و اجر دنیوی و اخروی آنان را کامل عطا کند. صحنههای جهاد و کشتن و کشته شدن در تاریخ بشری و تاریخ اسلام فراوان است، اما آنچه برخی از این صحنهها را جاودانه کرده، اخلاص و رنگ الهی و خدایی داشتن است؛ «صِبغة الله». این رنگ بیزوال، در حماسه عاشورا دیدنیتر میشود. امام حسین علیهالسلام در ضمن خطابهای مفصل که پیش از خروج از مدینه ایراد نمود، هر گونه شائبه دنیاطلبی و ریاستخواهی و جنگ قدرت را رد کرده، انگیزه خالص «اصلاح دینی و اجتماعی» را مطرح ساخت: خدایا! تو میدانی که آنچه از ما بود، هرگز نزاع بر سر قدرت و دنبال کالای دنیا رفتن نبود، بلکه میخواهیم معالم دین و نشانههای مکتب را نشان دهیم و با ایجاد اصلاح در جامعه، مظلومان ایمن شوند و فرائض و سنن تو اجرا شود... . (1) نظیر این سخن را در سخن دیگری هم فرمود که: من هرگز به عنوان شورش، خوشگذرانی، سرمستی، فساد انگیزی یا ستم برنخاستم، بلکه برای طلب اصلاح و امر به معروف و نهی از منکر قیام کردم... . (2) این در وصیتنامهای بود که قبل از خروج از مدینه، برای برادرش محمد حنفیه نوشت، تا انگیزههای دیناطلبانه را از حرکت انقلابی خویش، نفی کند. چون انگیزه اخلاص، حرکتآفرین عاشورا بود، هیچ عاملی نتوانست امام حسین علیهالسلام و یارانش را از ادامه راه تا رسیدن به شهادت باز دارد. در این حرکت خالصانه، ناخالصان چه از اول و چه در مسیر راه کربلا، تصفیه شدند تا حاضران در عاشورا، همه یکدست و خالص باشند مخلصین در نیت و محبت، از مدینه همراه حضرت بیرون آمدند. مخلصان دیگری هم در مکه، در طول راه و حتی در کربلا به او پیوستند. اما آنان که انگیزههای غیر الهی داشتند، یا از آغاز حرکت، او را همراهی نکردند، یا از میان راه برگشتند، یا حتی فراخوانی خصوصی امام را نسبت به نصرت آل الله، با بهانههایی نادیده گرفتند و توفیق شهادت در رکاب سیدالشهدا علیهالسلام را نیافتند. وقتی در طول راه، اوضاع کوفه و شهادت مسلم بن عقیل گزارش داده شد، جمعی از همراهان، از چپ و راست از پیرامون حضرت متفرق شدند و تنها کسانی ماندند که از مدینه همراه حضرت آمده بودند. (3) هرثمة بن ابی مسلم، در میان راه به امام برخورد. امام انتظار یاری و همراهی از او داشت. ولی او ناامنی خانواده خود را بهانه کرد و صحنه را ترک نمود. (4) عبیدالله بن حر جعفی هم در منزلگاه «قصر بنی مقاتل»، به فرستاده امام که او را به نصرت حق فرا میخواند، همچنین به دعوت خود امام حسین علیهالسلام، که بااو دیدار کرد و به یاری فراخواند، پاسخ منفی دادو از این سعادت محروم شد.(5) طرمّاح بن عدی هم تا چند قدمی این سعادت آمده بود که توفیق همراهی نیافت (6) وقتی خلوص در مبارزات و فعالیتهای اجتماعی و سیاسی نباشد، حتی ممکن است تا مراحلی از راه را هم، ناخالصان همراه شوند و چهره شایسته و الهی از خود نشان دهند، اما چون ناخالصی در وجودشان است، امواج حوادث آنها را از دریای جوشان نهضت به کناری میافکند و سابقههای دراز مدت مبارزاتی نیز به کار نمیآید . تاریخ، سرشار از تجربههای تلخی است که صاحبان نیتهای غیر صالح و ناخالص، نتوانستهاند تا آخر در مسیر حق، پایدار بمانند. خالصان، خلوص خود را در شب عاشورا و روز نبرد کربلا نشان دادند و گاهی آن را در رجزها و سخنان خویش بروز میدادند. در صحنه کربلا، خون بود و شمشیر و شهادت، نه مدال و پول و امتیازات اجتماعی. ماندگاران و مقاومان، تنها با نیروی اخلاص به جهاد خود ادامه میدادند. عابس بن ابی شبیب شاکری در نبرد خویش با سپاه کوفه، اینگونه حمایت خالصانه و الهی خود را از اهلبیت پیامبر اظهار میکرد: من با شمشیرم در راه شما تیغ میزنم و جهاد میکنم تا به دیدار خدا بروم و با این کار، جز به پاداش الهی، چشم ندوختهام و چیزی نمیخواهم. (7) حسین بن علی علیهماالسلام بنده خالص خدا بود. در زیارت حرم او، به فرموده سید بن طاووس، او را اینگونه خطاب میکنیم: «السلام علیک یا خالصة الله.» (8) دستگاه امام حسین علیهالسلام، مشتری خلوص در عمل است. آنچه هم ریایی و متظاهرانه باشد و آن که با نیت آلوده، دم از این مجموعه خلوص بزند، خواه ناخواه روزی رسوا میشود. درس عاشورا این است که هدف و انگیزه را در هر عملی خالص سازیم و بدانیم که از دیدگاه خدا، عمل خالص محو و نابود نمیشود. همچنان که نهضت عاشورا با گذشت زمان نه تنها کهنه و فراموش نشد، که روز به روز بر جلوه و جاذبه آن افزوده گشت و این به برکت «عنصر خلوص» بود.
پینوشتها: 1- تحف العقول، ص 239 (انتشارات اسلامی)، اللهم انک تعلم انه لم یکن ما کان منا تنافسا... . 2- انی لم اخرج اسرا و لا یطرا... (بحارالانوار، ج 44، ص 329.) 3- وقعة الطف، ابومخنف، ص 166. 4- موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 379. 5- همان، ص 366. 6- همان، ص 364. 7- وقعة الطف، ص 100. 8- مفاتیح الجنان، آداب حرم مطهر امام حسین، ص 421. منبع: پیامهای عاشورا، جواد محدثی . دو شنبه 12 / 9 / 1390برچسب:, :: :: نويسنده : پریسا
قیام برای خدااخلاص و خدایی بودن نیت و انگیزه، در هر کاری مطلوب و ارزشآفرین است، به خصوص در مسائل مبارزاتی که زمینه هوای نفس و انگیزههای مادی و جاهطلبانه و قدرتجویی یا انتقامگیری بیشتر است و به عنصر اخلاص، نیاز بیشتری است. آن کس برای خدا قیام کند، همه همتش عمل به تکلیف و کسب رضای الهی است. بنابراین نه کمی نفرات، در ارادهاش خلل ایجاد میکند و نه شکست ظاهری او را مأیوس و بدبین میسازد. «قیام لِله»، توصیه و موعظه الهی است، آنجا که میفرماید: «قُل اِنّما اَعِظُکُم بِواحِدَةٍ اَن تَقُوموا لِلهِ مَثنی و فُرادی» (1) ؛ بگو شما را به یک چیز موعظه میکنم: این که دو تا دو تا و به تنهایی برای خدا قیام کنید. اگر در یک مبارزه این انگیزه باشد، تضمین بیشتری برای ادامه مبارزه تا نهایت توان و تا پایان عمر است و حتی در تنهایی و بییاوری و کمی امکانات هم تکلیف را از خود ساقط نمیداند و با باطل سازش نمیکند. امام حسین علیهالسلام به برادرش محمد حنفیه که از روی نصیحت به آن حضرت سخنانی میگفت، فرمود: « یا اَخی و الله لَوالَم یَکُن فی الدُّنیا مَلجَاً و لا مَاویً لَما بایَعتُ یَزیدَ بنُ مُعاویَةَ» (2)؛ برادرم! اگر در دنیا هیچ پناهگاهی هم نداشته باشم، هرگز با یزید بیعت نخواهم کرد. در سخنانی هم در روز عاشورا، ضمن ردّ ذلتِ تسلیم در برابر دشمن فرمود: «اَلا و اِنّی زاحِفٌ بِهذهِ الاُسرَةِ عَلی قِلَّةِ العَدَدِ و کَثرَةِ العَدُوِّ و خَذلَةِ النّاصِرِ» (3)؛ من با همین گروه اندک، با آن که دشمن بسیار است و یاوران، ترک یاری کردهاند، خواهم جنگید. آنچه برای خدا باشد، ماندگار و پایدار میشود. قیام عاشورا چون رنگی خدایی داشت، ابدی و بیشکست شد. به تعبیر امام خمینی: شکست نبود، کشته شدن سیدالشهداء؛ چون قیام لله بود، قیام لله شکست ندارد. (4) آگاه بودند که ما آمدیم ادای وظیفه خدایی بکنیم، آمدیم اسلام را حفظ کنیم. (5) وقتی قیام برای خدا باشد، هرگز احساس باختن و خسارت هم در کار نیست و رزمنده در هر دو حال شکست یا پیروزی خود را برنده میدان میداند. اما امت در مورد بر افروخته شدن چهره سیدالشهداء در روز عاشورا هر چه به ظهر عاشورا نزدیکتر میشد، میفرماید: برای این که میدید جهاد در راه خداست و برای خداست و چون جهاد برای خداست، عزیزانی که از دست میدهد، از دست نداده است، اینها ذخایری هستند برای عالم بقا. (6) درباره تکلیف دفاع در جنگ تحمیلی علیه ایران نیز، امام امت همین دیدگاه را داشت و این سخن اوست: «ما در جنگ، برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستی مگر فراموش کردهایم که ما برای ادای تکلیف جنگیدهایم و نتیجه فرع آن بوده است؟ ملت ما تا آن روز که احساس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد، به وظیفه خود عمل کرد.» (7)
پینوشتها: 1- سبا، آیه 46. 2- بحارالانوار، ج 44، ص 329. 3- مناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 110، بحارالانوار، ج 45، ص 83. 4- صحیفه نور، ج 7، ص 37. 5- صحیفه نور، ج 15، ص 55. 6- همان، ج 17، ص 239. 7- همان، ج 21، ص 95. منبع: پیامهای عاشورا، جواد محدثی . دو شنبه 12 / 9 / 1390برچسب:, :: :: نويسنده : پریسا
فدا شدن در راه خدابرای انسانهای موحد، چیزی بالاتر از آن نیست که نعمت وجود را در راه رضای معبود، به کار گیرند و در راه خدا خرج شوند و فدا گردند. آمادگی برای «فدا شدن»، نشانه صدق انسان در راه محبت خدا است خدا مشتری جانها و مالهاست و در برابر آن بهشت میدهد. (1) اولیای خدا در برابر پروردگار، برای خود هیچ شأنی قائل نیستند و اگر دین الهی نیازمند مال و جان و حتی آبروی آنان باشد، از نثار آن مضایقهای ندارند. عزت و عظمت و ارزش دین، تا حدی است که برای بقای آن، عزیزترین انسانهای پاک و حجتهای الهی فدا میشوند و این فدا شدن را ادای حق الهی میشمارند. دین خدا عزیزتر است از وجود ما این دست و پا و چشم و سر و جان فدای دوست در دورهای که دین خدا در معرض زوال بود و جهالت و غفلت مردم زمینه این اضمحلال مکتب شده بود، امام حسین علیهالسلام حاضر شد برای بیداری و آگاهی مردم قربانی شود. در زیارت اربعین میخوانیم: «و بَذَلَ مُهجتهُ فیکَ لِیَستَنقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالةِ و حیرَةِ الضّلالة» (2)؛ او خون خویش را در راه تو نثار کرد، تا بندگانت را از نادانی و سرگشتگی گمراهی نجات دهد. در زیارتنامه مسلم بن عقیل و هانی بن عروه هم (3) از این دو شهید بزرگوار نهضت امام حسین علیهالسلام، به عنوان کسانی که جان خویش را در راه یاری حجت خدا و فرزند حجت خدا و در راه خدا و رضای او فدا کردند، یاد شده است. یاران دیگر امام نیز همه خود را فدای دین و قربانی راه خدا و احیای اسلام کردند و از زندگی دنیوی به خاطر حق، گذشتند و جاوید شدند. حفظ دین خدا قربانی میخواهد. حسین بن علی علیهماالسلام و یاران و فرزندانش قربانیان اهلبیت در این راه بودند. حضرت زینب علیهاالسلام پس از حضور بر بالین سیدالشهداء و در کنار جسد قطعه قطعه او چنین گفت: «اللهمَ تَقَبَّل مِنّا هذا القُربان» (4)، خدایا این قربانی را از ما بپذیر. در تعابیر دیگری هم از آن حضرت به عنوان «ذبیح» یاد کردهاند، چرا که او اسماعیلی بود که در منای حق شهید شد و حیات دین را تضمین کرد. برای ملتها هم قربانی شدن و قربانی دادن، رمز عزت و پیروزی است. پیام عاشورا این است: ملتی که در راه «آزادی» گام برداشته و بر میدارد، باید قربانیان بسیاری تقدیم آستان حرّیت کند و اگر جامعهای حاضر به فدا کردن عزیرانش در راه عزیزترانش (آرمان و مکتب و آزادی و استقلال) نباشد، هرگز از ذلت به عزت نمیرسد. از عظمت قربانی میتوان به جایگاه رفیع و عظیم چیزی پی برد که قربانی، در راه آن فدا شده است. سیدالشهدا علیهالسلام و شهدای کربلا در راه دین و حق فدا شدند، پس عظمت دین خدا از آن آشکار میشود. امام خمینی «ره» درباره نقش فداکاری امام حسین علیهالسلام برای احیای دین خدا میفرماید: سیدالشهدا علیهالسلام، نهضت عاشورا را بر پا نمود و با فداکاری و خون خود و عزیزان خود، اسلام و عدالت را نجات داد و دستگاه بنیامیه را محکوم و پایههای آن را فرو ریخت.» (5) اسلام، همچون عزیز است که فرزندان پیغمبر، جان خودشان را فدای اسلام کردند... . (6) امام حسین علیهالسلام خود و تمام فرزندان و اقربای خودش را فدا کرد و پس از شهادت او اسلام قویتر شد. (7) تعابیر امام امت درباره فدا شدن و فداکاری سالار شهیدان در راه خدا فراوان است. حضرت امام خمینی، روحیه شهادتطلبی و آمادگی برای فدا شدن را که در ایران اسلامی و در میان رزمندگان اسلام بود، بارقهای از همان روح عاشورایی میدانست و میفرمود: ملت ما اکنون به شهادت و فداکاری خو گرفته است و از هیچ دشمنی و هیچ قدرتی و هیچ توطئهای هراس ندارد. هراس، آن دارد که شهادت، مکتب او نیست... .(8) خود امام نیز این شهادتطلبی و آمادگی برای فدا شدن بهر دین را از کربلا آموخته بود و میفرمود: من خون و جان ناقابل خویش را برای ادای واجب حق و فریضه دفاع از مسلمانان آماده نمودهام و در انتظار فوز عظیم شهادتم. (9) من امیدوارم به فوز «احدی الحسنیین» نائل شوم، یا پیشرفت مقصود و اقامه عدل و حق، یا شهادت در راه آن که حق است. (10)
پینوشتها: 1- توبه، آیه 111. 2- مفاتیح الجنان، ص 468. 3- مفاتیج الجنان، ص 402 و 403. 4- حیاة الامام الحسین، ج 2، ص 301. 5- صحیفة نور، ج 4، ص 100. 6- همان، ج 10، ص 30. 7- همان، ج 15، ص 114. 8- همان، ج 13، ص 65. 9- صحیفه نور، ج 20، ص 113. 10- همان، ج 4، ص 279. منبع: پیامهای عاشورا، جواد محدثی . صفحه قبل 1 صفحه بعد درباره وبلاگ موضوعات آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند نويسندگان |
|||
|